درد دل
سلام بردیای گلم شما واسه اولین بار در تاریخ ٢٨ مرداد چهار دست وبا رفتید انقد که میترسی همه بهم میگفتن چقد بردیای شما تنبله مامانی توی اون لحظه همه میگن من شمارو لوس بار مییارم ولی منکه بچه لوس دوست ندارم دست خودم نیست نمیتونم حتی یه لحظه اشکتو ببینم شاید دلیل دیر سینه خیز رفتنتم همینه چون دوست نداشتی من نمیزاشتم دمر شی میدونی بردیا جونم مامان حاملگی سختی داشت از یه طرف ویار حاملگی از یه طرف افسردگی خیلی روزای سختی بود ولی ارزششو داشت شما بهترین هدیه از طرف خدایی تورو که میبینم تازه میفهمم خدا چقد به من نظر کرده حالا تمام دعام اینه که خدای مهربون هیچوقت توی درست تربیت کردنت تنهام نزاره دوست دارم توام جزء بهترین و صالح ترین...
نویسنده :
عالمه
23:31
بردیا خانوم
کوچولوی مامان اگه دخترم بودی خواستنی می شدیا ...
نویسنده :
عالمه
19:48
بستنی قیفی مامان
دست جینگیلی مامان
اولین عکس بیمارستان
جیگره مامان تو این عکس دو ساعت از زمینی شدنت میگذره .چقدر قیافه بابا توی اون ساعت ها دیدنی بود لحظه ای که واسه اولین بار ذیدمت یادم نمیره اشک تو چشام جمع شد و از خدا واسه اون لحظه و واسه تمام روزای بعد ازبه دنیا اومدنت شکرگزارم. ...
نویسنده :
عالمه
2:50
بدون عنوان
بدون عنوان
بردیا جونم این عکسو تو امامزاده داوود(ع)که در ٩ماهگیت قسمت شد بریم انداختی بردیا اونجا همش دلبری می کرد و همه میگفتن چه بچه شیطونی ...
نویسنده :
عالمه
0:08