بردیابردیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

بردیا جونم

درد دل

سلام بردیای گلم شما واسه اولین بار در تاریخ ٢٨ مرداد چهار دست وبا رفتید انقد که میترسی همه بهم میگفتن چقد بردیای شما تنبله مامانی توی اون لحظه همه میگن من شمارو لوس بار مییارم ولی منکه بچه لوس دوست ندارم   دست خودم نیست نمیتونم حتی یه لحظه اشکتو ببینم شاید دلیل دیر سینه خیز رفتنتم همینه چون دوست نداشتی من نمیزاشتم دمر شی میدونی بردیا جونم مامان حاملگی سختی داشت از یه طرف ویار حاملگی از یه طرف افسردگی خیلی روزای سختی بود ولی ارزششو داشت شما بهترین هدیه از طرف خدایی تورو که میبینم تازه میفهمم خدا چقد به من نظر کرده حالا تمام دعام اینه که خدای مهربون هیچوقت توی درست تربیت کردنت تنهام نزاره دوست دارم توام جزء بهترین و صالح ترین...
29 مرداد 1392

اولین عکس بیمارستان

جیگره مامان تو این عکس دو ساعت از زمینی شدنت میگذره .چقدر قیافه بابا توی اون ساعت ها دیدنی بود لحظه ای که واسه اولین بار ذیدمت یادم نمیره اشک تو چشام جمع شد و از خدا واسه اون لحظه و واسه تمام روزای بعد ازبه دنیا اومدنت شکرگزارم. ...
22 مرداد 1392

بدون عنوان

بردیا جونم این عکسو  تو امامزاده داوود(ع)که در ٩ماهگیت قسمت شد بریم انداختی بردیا اونجا همش دلبری می کرد و همه میگفتن چه بچه شیطونی ...
22 مرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بردیا جونم می باشد